-
...
پنجشنبه 1 فروردین 1387 12:42
بیایید از امروز مراقب باشیم تا به خاطر تمام نعمات خداوند از او سپاسگزاری کنیم . به چشم و گوش و زبان مان احترام بگذاریم , خوب بگوییم ,نیک بشنویم و زیبا ببینیم...
-
هفت سین ... !
پنجشنبه 1 فروردین 1387 12:35
سلام برتو ای آن که بهار را با من آغاز می کنی و در لحظه تحویل سال و حلول روح زندگی به تن ثانیه های جوانه زده , مرا یاد می کنی ... سرود زندگی را با کلامی سرشاراز امید و نوید گشایش با من بخوان... سبز و خرم باش و با سبزی و طراوت درختان , چشمها را بشوی و جوردیگر ببین... ساعت زمان را لحظه به لحظه پاس بدار... ساقه نازک محبت...
-
تلاش نکن
پنجشنبه 9 اسفند 1386 19:04
تلاش نکن زندگی را بفهمی ، زندگی را زندگی کن ! تلاش نکن عشق را بفهمی، عاشق شو! و چنین است که خواهی دانست . این دانستن حاصل تجربه توست این دانستن هرگز ویرانگر آن راز نیست. هر چه بیشتر بدانی در می یابی که هنوز چیزهای بیشترو بیشتری مانده که بفهمی. اوشو
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 2 اسفند 1386 17:44
از زندگی هر آنچه لیاقتش را داریم به ما میرسد نه آنچه که آرزویش را داریماز زندگی هر آنچه لیاقتش را داریم به ما میرسد نه آنچه که آرزویش را داریم...
-
...
چهارشنبه 19 دی 1386 15:27
التماس دعا...
-
بخوان ما را
شنبه 15 دی 1386 16:33
بخوان ما را منم پروردگارت خالقت از ذ ره ای نا چیز صدایم کن مرا آموزگار قادر خود را قلم را، علم را، من هدیه ات کردم بخوان ما را منم معشوق زیبایت منم نزدیک تر از توبه تو اینک صدایم کن رها کن غیر ما را، سوی ما باز آِ منم پرو د گار پاک بی همتا منم زیبا، که زیبا بنده ام را دوست میدارم تو بگشا گوش دل پرورد گارت با تو می...
-
...
جمعه 9 آذر 1386 15:21
مهربونا سلام حالتون چطوره ؟ سلامتین ؟ راستش من زیاد حال و روز قابل تعریفی ندارم ولی خوشحالم چون بالاخره بعد از ۴۸ روز اومدم خونه ... خودمم باورم نمیشه ... البته زیاد هم نباید خوشحال باشم چون فقط سه روز میتونم بمونم... خیلی دلتنگتونم... التماس دعا
-
تو هم چتر می بری؟
جمعه 20 مهر 1386 22:42
از میان کسانی که برای دعای باران به تپه ها می روند تنها کسانی با خود چتر می برند که به کار خود ایمان دارند...
-
...
جمعه 20 مهر 1386 22:36
آشنایان درگاه خداوند ،قلب های خود را به سوی شیرینی عشق سوق میدهند. آرام باشید و بگذارید آرامش الهی در شما جریان یابد!فقط هنگامی روح به آرامش می رسد که انسان کارهایی بر اساس حقیقت انجام دهد و جسم و ذهن او نیروی صبر و شکیبایی داشته باشد.
-
مهربونا سلام
یکشنبه 15 مهر 1386 17:06
از این هفته دیگه درس و دانشگاه شروع شده دیگه کمتر سر می زنم دلم تنگ می شه... مهربونا وبلاگم و تنها نذارین... همتون و به خدای مهربونتر می سپارم...
-
یه نیایش کوچولو
سهشنبه 10 مهر 1386 21:00
خدایا به من توفیق تلاش در شکست صبر در برابر نا امیدی رفتن بی همراه کار بی پاداش خوبی بی نمود مناعت بی غرور عشق بی هوس تنهایی در انبوه جمعییت و دوست داشتن بی آنکه دوست بدارند روزی فرما...
-
...
سهشنبه 10 مهر 1386 20:53
همیشه دو درس را در زندگی خود به یاد داشته باش: 1- جسارت در بیان عقیده. 2- جرأت در پذیرش اشتباه.
-
فرا رسیدن ماه مهمانی خدا بر شما مبارک...
یکشنبه 25 شهریور 1386 17:59
موقع افطار مریض ها و اونهایی که رمضان گذشته بینتون بودن رو یادتون نره... ... التماس دعا ...
-
...
دوشنبه 19 شهریور 1386 17:29
چرا بعضی وقتها فراموش می کنیم که ما در این دنیا رهگذریم؟؟؟؟
-
میلاد قائم ال محمد بر شما مبارک باد...
دوشنبه 5 شهریور 1386 18:29
تو که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
-
وبلاگم یکساله شد
دوشنبه 29 مرداد 1386 16:37
تولدت مبارک
-
بدون شرح
پنجشنبه 25 مرداد 1386 22:18
...
-
خدایا...
سهشنبه 23 مرداد 1386 00:56
به من چگونه زیستن را بیاموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت...
-
...
یکشنبه 14 مرداد 1386 23:41
در اندیشه ی آنچه کرده ای مباش، در اندیشه آنچه نکرده ای باش.
-
...
شنبه 6 مرداد 1386 11:21
پدرم تاج سرم روزت مبارک
-
راز شقایق گل همیشه عاشق
جمعه 5 مرداد 1386 15:19
شقایق گفت : با خنده نه بیمارم ، نه تبدارم اگر سرخم چنان آتش حدیث دیگری دارم گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی یکی از روزهایی که زمین تبدار و سوزان بود و صحرا در عطش می سوخت تمام غنچهها تشنه و من بیتاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت ز ره آمد یکی خسته به پایش خار بنشسته و...
-
درخواست...
جمعه 29 تیر 1386 22:41
از خدا خواستم ... از خدا خواستم تا دردهایم را از من بگیرد خدا گفت: نه رها کردن کار توست. تو باید از آنها دست بکش. از خدا خواستم تا شکیبایی ام بخشد خدا گفت: نه شکیبایی زاده رنج و سختی است. شکیبایی بخشیدنی نیست، به دست آوردنی است. از خدا خواستم تا خوشی و سعادتم بخشد خدا گفت: نه من به تو نعمت و برکت دادم، حال با توست که...
-
حقیقت زندگی
پنجشنبه 28 تیر 1386 23:02
شاعر و فرشته ای با هم دوست شدند. فرشته پری به شاعر داد شاعر شعری به فرشته . شاعر پر فرشته را لای دفتر شعرش گذاشت و شعرهایش بوی آسمان گرفت و فرشته شعر شاعر را زمزمه کرد و دهانش مزه عشق گرفت. خدا گفت : دیگر تمام شد... دیگر زندگی برای هر دوتان دشوار می شود. زیرا شاعری که بوی آسمان را بشنود زمین برایش کوچک است و فرشته ای...
-
گنجشک
چهارشنبه 6 تیر 1386 10:26
روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت " . می اید ، من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارد و سر انجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست . فرشتگان چشم به لبهایش دوختند ، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به...
-
...
یکشنبه 13 خرداد 1386 09:47
خدا درون هر روح,پیامبری نهاده است که ما را به راه روشنی رهنمون می کند. اما چه بسیارند آنان که زندگی را در بیرون از وجود خود می جویند و غافل از آن هستند که در درون خود چه دارند.
-
...
یکشنبه 13 خرداد 1386 09:45
آنها که بسر در طلب کعبه دویدن چون عاقبت امر به مقصود رسیدن رفتند در آن خانه که بینند خدا را بسیار بجستند خدا را ندیدند چون معتکف خانه شدن از سر تکلیف نا گاه خطابی از آن خانه شنیدن که ای خانه پر ستان ، خانه پر ستان چه پرستید گل و سنگ آن خانه پر ستید که پا کان طلبیدند
-
...
یکشنبه 30 اردیبهشت 1386 00:20
آنکسی که از رنج زندگی بترسد ، از ترس در رنج خواهد بود.
-
زندگی
دوشنبه 3 اردیبهشت 1386 22:35
زندگی چیست؟ زندگی زیستن است زندگی عشق به دوست داشتن است. زندگی آوازیست که به هنگام سحر مرغ سحر می خواند. زندگی خواستن است. زندگی پیغامی است که جهان را به طراوت می خواند. زندگی فریاد است فریادی در باد. گذرش بادی سخت و در آن خاک حوادث بسیار. سخنش فریادی است که به ما می گوید: ((زندگی راه امید داشتن است.))
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 17 فروردین 1386 11:37
گفت پیغمبر که حق فرموده است من نگنجم در خم بالا و پست در زمین و آسمان و عرش نیز من نگنجم، این یقین دان، ای عزیز در دل مومن بگنجم، ای عجب گر مرا جویی، در آن دلها طلب گفت: ادخل فی عبادی، تلتقی جنه من رویتی یا متقی
-
نشانهها
پنجشنبه 9 فروردین 1386 20:51
زمستان گذشت و جای خود را به بهار داد، بهاری که نمیدانم چگونه خواهد بود؟ وقتی به درخت خشکیده باغچه مینگریستم باور نمیکردم ظرف چند روز لباسی از برگ و گل بر تن میکند، درخت به ظاهر مردهای که یکباره جان میگیرد. خدایا چقدر نشانه برایمان قرار دادهای و ما، در خوابیم. شبیهترین نشانه به زندگی ما همین تغییر فصلهاست...