محیــــا

دل نوشته های محیا

محیــــا

دل نوشته های محیا

درخواست...

 
از خدا خواستم
...
از خدا خواستم تا دردهایم را از من بگیرد

 
خدا گفت: نه
رها کردن کار توست. تو باید از آنها دست بکش.
از خدا خواستم تا شکیبایی ام بخشد

 
خدا گفت: نه
شکیبایی زاده رنج و سختی است.
شکیبایی بخشیدنی نیست، به دست آوردنی است.
 
از خدا خواستم تا خوشی و سعادتم بخشد

 
خدا گفت: نه
من به تو نعمت و برکت دادم، حال با توست که سعادت را فراچنگ آوری

از خدا خواستم تا از رنج هایم بکاهد

 
خدا گفت: نه
رنج و سختی ، تو را از دنیا دورتر و دورتر، و به من نزدیکتر و نزدیکتر می کند.
 
از خدا خواستم تا روحم را تعالی بخشد

 
خدا گفت: نه
بایسته آن است که تو خود سر برآوری و ببالی اما من تو را هرس خواهم کرد تا سودمند و پر ثمر شوی

 
من هر چیزی را که به گمانم در زندگی لذت می آفریند از خدا خواستم
 و باز گفت: نه
من به تو زندگی خواهم داد، تا تو خود از هر چیزی لذتی به کف آری.

 
از خدا خواستم یاری ام دهد تا دیگران را دوست
بدارم، همانگونه که آنها مرا دوست دارند

و خدا گفت: آه، سرانجام چیزی خواستی تا من اجابت کنم
 
 
نظرات 3 + ارسال نظر
بلتستان یکشنبه 31 تیر 1386 ساعت 02:22 ق.ظ

سلام چند وقتی است که از محیط اینترنت و کامپیوتر بخاطر امتحانات ترم ام دور بودم و حالا اولین وبلاگی را که باز کردم وبلاگ شما بود قالب وبلاگ ات مثل همان روزهای اول ساده و صمیمی است
خیلی خیلی خوشحال شدم
تا بعد خداحافظ
نه خداحافظی نمی کنم چون صفحه وبلاگت روی دستگاهم سیو است و ....

[ بدون نام ] یکشنبه 31 تیر 1386 ساعت 05:12 ب.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
می دونی خدا به بنده هاش هر چی لیاقتشون باشه می ده...
شعر زیبایی بود..
شاید هنوز من....شاید ماها لیاقت نداریم...
امیدوارم به همه آرزوهای زیبایت برسی...

ham--moh چهارشنبه 3 مرداد 1386 ساعت 07:54 ب.ظ

LISTEN &SILENT are two words with same alphabets and are very important for friendship beacause only a true friend can listen to you when you are silent!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد