از خدا خواستم
...
از خدا خواستم تا دردهایم را از من بگیرد
خدا گفت: نه
رها کردن کار توست. تو باید از آنها دست بکش.
از خدا خواستم تا شکیبایی ام بخشد
خدا گفت: نه
شکیبایی زاده رنج و سختی است.
شکیبایی بخشیدنی نیست، به دست آوردنی است.
از خدا خواستم تا خوشی و سعادتم بخشد
خدا گفت: نه
من به تو نعمت و برکت دادم، حال با توست که سعادت را فراچنگ آوری
از خدا خواستم تا از رنج هایم بکاهد
خدا گفت: نه
رنج و سختی ، تو را از دنیا دورتر و دورتر، و به من نزدیکتر و نزدیکتر می کند.
از خدا خواستم تا روحم را تعالی بخشد
خدا گفت: نه
بایسته آن است که تو خود سر برآوری و ببالی اما من تو را هرس خواهم کرد تا سودمند و پر ثمر شوی
من هر چیزی را که به گمانم در زندگی لذت می آفریند از خدا خواستم
و باز گفت: نه
من به تو زندگی خواهم داد، تا تو خود از هر چیزی لذتی به کف آری.
از خدا خواستم یاری ام دهد تا دیگران را دوست
بدارم، همانگونه که آنها مرا دوست دارند
و خدا گفت: آه، سرانجام چیزی خواستی تا من اجابت کنم
سلام چند وقتی است که از محیط اینترنت و کامپیوتر بخاطر امتحانات ترم ام دور بودم و حالا اولین وبلاگی را که باز کردم وبلاگ شما بود قالب وبلاگ ات مثل همان روزهای اول ساده و صمیمی است
خیلی خیلی خوشحال شدم
تا بعد خداحافظ
نه خداحافظی نمی کنم چون صفحه وبلاگت روی دستگاهم سیو است و ....
سلام
می دونی خدا به بنده هاش هر چی لیاقتشون باشه می ده...
شعر زیبایی بود..
شاید هنوز من....شاید ماها لیاقت نداریم...
امیدوارم به همه آرزوهای زیبایت برسی...
LISTEN &SILENT are two words with same alphabets and are very important for friendship beacause only a true friend can listen to you when you are silent!!