-
زندگی
چهارشنبه 5 مهر 1385 00:29
برای زندگی کردن ..... بسیار کم فرصت داریم : اما برای روزی که خواهیم رفت از اینجا تا ابدیت. قدر ثانیه های زندگیت را بدان شاید آن دنیا: انگونه که فکر میکنی نباشد!!!
-
به نام اوکه نامش دردل تنگم طلوع کردوهیچ گاه غروب نخواهد کرد.
یکشنبه 2 مهر 1385 22:18
امشب به چشمک ستارگان که از اعماق آسمان نثارم می کنند می نگرم اما هیچ اثری از عشق در چشمک نورانی آنان نمی یابم امشب دلم گرفته است و حتی درخشش ماه هم نمی تواند مرهمی برای قلب شکسته ام باشد امشب سیاهی آسمان با سیاهی چشمانم یکی شده است و قطرات باران که نرم نرمک بر بام گونه هایم می بارند مرگ عشق را یاد آور می شوند امشب...
-
رمضان
شنبه 1 مهر 1385 14:34
سپاس خدائى را که رمضان را براى ما ماه تزکیه قرار داد خداوند ماه صیام را بر سایر ماهها برترى بخشید خدایا توفیق روزه با ترک معاصى به ما عطا فرما بار خدایا توفیق نمازگزاردن کامل به ما مرحمت فرما خدایا در این ماه احسان بارحام و جیران و تزکیه اموال توفیقمان ده خدایا در این ماه توفیق تقرب به پیشگاهتبما مرحمت فرما خدایا در...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 شهریور 1385 21:49
وقتی به دنیا میایم تو گوشمون اذان میگن ، وقتی می میریم برامون نماز می خونن زندگی چقدر کوتاه.... فاصله ای از اذان تا نماز .
-
مهربونا . سلام
چهارشنبه 29 شهریور 1385 21:47
من برگشتم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 24 شهریور 1385 22:43
دوستای مهربونم سلام اومدم بگم چند روزی نیستم .خوشحال می شم در نبود من وبلاگم و تنها نذارید . همیشه منتظر نظرهای قشنگتون هستم . درود و صد بدرود....
-
"ویلیام شکسپیر"
جمعه 24 شهریور 1385 13:06
اگر تمام تاریکی های دنیا دورهم جمع شوند تا نور یک شمع کوچک را خاموش کنند ، نمی توانند...
-
پرور دگارا !
پنجشنبه 23 شهریور 1385 13:49
دوست دارم نمازم را در محراب نگاه تو بخوانم و کویر جانم را به دشت زیبای نسترن و شکیبای تو بیارایم و بر قبله گاه نیلگون دریا دلانت سجده گذارم و تو نظاره گر رویش رنگین کمان عشق بر آسمان تیره ی دلم باشی و با نگاه روشن ستارگان مهربانی پیوند زنی....
-
تبسم
سهشنبه 21 شهریور 1385 23:39
تبسم خرجی ندارد ولی چیزهای بسیاری را می افریند تبسم بدون اینکه دهنده اش را فقیر کند گیرنده اش را ثروتمند میکند تبسم یک لحظه بیش پایدار نیست ولی گاهی خاطره اش تاابد باقی میماند تبسم در خانه خوشبختی ایجاد می کند ودر تجارت حسن نیت زیرا تبسم نشانه دوستی ورفاقت است تبسم خستگی را بر طرف وافراد را امیدوار می کند تبسم اشعه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 شهریور 1385 21:07
دوستای مهربونم سلام امشب مطلب خاصی نمی خوام بنویسم، فقط اومدم بگم تو رو خدا قدر سلامتیتون و خیلی بدونید بدرود....
-
نیمه شعبان است
جمعه 17 شهریور 1385 21:25
وصدای سبز پای بهار می آید زمزمه روشن عندلیبان وصل می وزد نبض حضور منتشر شقایق در رگه های خشک غیرت زمین می تپد و از مجمع اهل بیت گل سرخ ، رایحه دلاویز دیگری جاده های خاکی زمان را خوشبو می دارد نگــــــــارا روایت هجر تو قصه العشق لا انفصام لها همه لحظه های ماست ، دیگر اکنون منتظران و چشم انتظارانت را به نگاهی و اشاره...
-
نشانی
چهارشنبه 15 شهریور 1385 12:10
من نشانی از تو ندارم ..... اما نشانی ام را برای تو مینویسم ..... در عصرهای انتظار به حوالی بی کسی قدم بگذار.... خیابان غربت را پیدا کن ووارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو .... کلبه ی غریبی ام را پیدا کن کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگی ام .. .. در کلبه را باز کن ... به سراغ بغض خیس پنجره برو حریر غمش را...
-
زندگی
سهشنبه 14 شهریور 1385 11:39
زندگی یعنی مسیری رو به آب ، زندگی یعنی نه بیداری نه خواب زندگی یعنی سرای امتحان ، زندگی یعنی در ان عاشق بمان زندگی یعنی کمی و کاستی ، زندگی یعنی دروغ و راستی زندگی یعنی صفا ، مهر و وفا ، زندگی یعنی ستم ، جور و جفا زندگی یعنی سفر ، راهی دراز ، زندگی یعنی جهانی رمز دار زندگی یعنی مهی در پشت ابر ، زندگی یعنی بلا و درد و...
-
عشق و ازدواج
دوشنبه 13 شهریور 1385 13:25
شاگردی از استادش پرسید: عشق چست؟ استاد در جواب گفت:به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاوراما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت. استاد پرسید:چه آوردی؟ و شاگرد با حسرت جواب داد: هیچ! هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر...
-
تقدیم به کسی که فکر میکنه دلشو شکستم
یکشنبه 12 شهریور 1385 10:17
تاحالا شده حس پرنده ای رو داشته باشی که زخمی شده و مجبوره که به ساحل پناه بیاره ، بعدش چند تا بچه شیطون هم پیدا بشه و نتونه از دستشون فرار کنه. اون موقع اگر تو جای اون پرنده بودی چیکار می کردی . نه می تونی بال بزنی نه می تونی به اون بچه ها بگی کاری به کارت نداشته باشن . تسلیم سرنوشتت می شی ؟ سکوت می کنی و خودت رو به...
-
تنها
شنبه 11 شهریور 1385 17:58
تنها یک روز د رسراسر حیات کافی ست نگاه از گذشته برگیرو برآن غبطه مخور چرا که از دست رفته است در غم آینده نیز مباش چرا که هنوز فرا نرسیده است زندگی را در همین لحظه بگذران و آن را چنان زیبا بیافرین که ارزش بیاد ماندن را داشته باشد.
-
چند جمله ی به یاد ماندنی
سهشنبه 7 شهریور 1385 13:59
(( آنگاه که تنها شدی و در جستجوی تکیه گاه هستی ،تنها به خدا توکل کن )) (( آنان که عشق خود را آشکار نکنند معشوق نخواهند بود )) شکسپیر (( عشق حقیقی هیچگاه یکنواخت و آرام پیش نمی رود )) شکسپیر (( خوشبخت ترین مردم کسی است که خوشبختی را در خانه خود جستجو کند )) گوته (( قادر به انجام هرکاریکه ارده کنیم هستیم اگر آنگونه که...
-
بخوان مارا
دوشنبه 6 شهریور 1385 22:57
بخوان مارا منم پروردگارت خالقت از ذره ای ناچیز ... صدایم کن مرا; آموزگار قادر خود را قلم را; علم را; من هدیه ات کردم بخوان مارا; منم معشوق زیبایت منم نزدیک تر از تو به تو اینک صدایم کن ! رها کن غیر مارا سوی ما بازا منم پروردگار پاک بی همتا منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست می دارم ! تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو می...
-
خدایــــــــا
یکشنبه 5 شهریور 1385 18:04
خدایا، چگونه می توانم روی به سوی تو بیاورم وزبان به حمدوثنایت بگشایم درحالی که خود از کرده خویش آگاهم . چگونه می توانم دوستارتو باشم درحالی که برعهد وپیمانی که باتو بسته ام وفادارنبوده ام . چگونه می توانم طلب عفو وبخشش کنم درحالی هنوزشعله های عصیان دردرونم فروزان است . بارالاها، چگونه می توانم روی به توبه آورم درحالی...
-
زیبایی و زشتی
شنبه 4 شهریور 1385 15:27
روزی زیبایی و زشتی در ساحل دریایی به هم رسیدند و به هم گفتند: بیا در دریا شنا کنیم. برهنه شدند و در آب شنا کردند و زمانی گذشت و زشتی به ساحل بازگشت و جامه های زیبایی را پوشید و رفت. زیبا نیز از دریا بیرون آمد و تن پوشش را نیافت، از برهنگی خویش شرم کرد و به ناچار لباسهای زشتی را پوشید و به راه خود رفت. تا این زمان نیز،...
-
ارزش وقت
جمعه 3 شهریور 1385 22:46
برای اینکه ارزش وقت را در 24 ساعت بدانید از پدری بپرسید که دارای شش فرزند می باشد و مزد روزانه او تامین کننده زندگی اوست برای اینکه ارزش وقت را در یک ساعت بدانید از عاشقی بپرسید که در انتظار ورود معشوق خود می باشد برای اینکه ارزش وقت را در یک دقیقه بدانید از فردی بپرسید که آخرین پرواز خود را بدلیل تاخیر از دست داده...
-
گفتگو با خدا
جمعه 3 شهریور 1385 12:04
در رویاهایم دیدم که با خدا گفتگو می کنم. خدا پرسید تو می خواهی با من گفتگو کنی؟ من در پاسخش گفتم: اگر وقت دارید! خدا خندید: وقت من بی نهایت است. پ رسیدم : چه چیز بشر، شما را سخت متعجب می سازد؟ خدا پاسخ داد : کودکی شان، اینکه آنها از کودکی شان خسته می شوند، عجله دارند که بزرگ شوند، بعد دوباره بعد از مدت ها،آرزو می کنند...
-
بالاترین...بالاترین خودت باش...
جمعه 3 شهریور 1385 01:26
آنقدر قوی باش که بتوانی با روزگار روبرو شوی . آنقدر ضعیف باش تا بتوانی قبول کنی که نمی توانی همه ی کارها را به تنهایی انجام دهی . در مقابل کسانی که به کمک تو احتیاج دارند بخشنده باش . در مورد نیاز های شخص ات صرفه جو و قانع باش . آنقدر عاقل باش تا قبول کنی در مورد همه چیز آگاهی نداری . آنقدر ساده باش که به معجزه اعتقاد...
-
آسمون دل
پنجشنبه 2 شهریور 1385 22:56
بـاهـات نبـودم ، برات که بودم اگه چشمات نبودم ، نگات که بودم هـمه ی گـفـتـنی هـام فـقط تـو بودی اگه حرفات نبودم ، صدات که بودم اگه پـاهـات نبودم ، یه راه که بودم اگه گریه نبودم ، یه آه که بودم تو خودت مثـل روز آفتابی هستی اگه خورشید نبودم ، یه ماه که بودم می تونستی واسه من یه چاره باشی توی آسـمـون دل
-
بال هایت را کجا گذاشتی ؟
پنجشنبه 2 شهریور 1385 14:16
پرنده بر شانه های انسان نشست . انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت : اما من درخت نیستم . تو نمی توانی روی شانه ی من آشیانه بسازی. پرنده گفت : من فرق درخت ها و آدم ها را خوب می دانم . اما گاهی پرنده ها و انسان ها را اشتباه می گیرم . انسان خندید و به نظرش این بزرگ ترین اشتباه ممکن بود . پرنده گفت : راستی ، چرا پر زدن را...
-
سیزده نکته برای زندگی
چهارشنبه 1 شهریور 1385 23:36
یک: دوستت دارم نه به خاطرشخصیت تو بلکه به خاطر شخصیتی که من در هنگام با تو بودن پیدا می کنم. دو: هیچکس لیاقت اشکهای تو را نداردو کسی که چنین ارزشی دارد باعث ریختن اشک های تو نمی شود. سه: اگر کسی تو را آن طور که می خواهی دوست نداشت به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد. چهار: دوست واقعی کسی است که دستهای...
-
سه جمله
چهارشنبه 1 شهریور 1385 21:40
اگه اولش به فکر آخرش نباشی آخرش به فکر اولش میاوفتی ! لذتی که در فراق هست در وصال نیست چون در فراق شوق وصال است ودر وصال بیم فراق. آغاز کسی باش که پایان تو باشد.
-
یه آرزو...
چهارشنبه 1 شهریور 1385 12:55
روزی سر بر خواهم آورد از لابه لای ابرهای سر درگم و بی نشان و اوج را حس خواهم کرد اوج وجود اوج هستی و... من یک زمینی ام پاهایم گرما و سرما را حس کرده اند گاه خارهای زمین پاهایم را آزرده اند و گاه گاهی سبزه با طراوتش آرامش را برایم به ارمغان آورده است همیشه آسمان را در آغوش گرفته ام و هماره او را در آغوش می فشارم تا...
-
فرق تو با سنگ و شیشه همینه
سهشنبه 31 مرداد 1385 19:51
تومی توانی دوست بداری فرق تو با سنگ و شیشه همین است. تو می توانی کنار جاده منتظر بمانی تا او از راه برسد و شادمانه دستمال صورتی خود را برایت تکان دهد. تو می توانی عبور قطارها،بارش ابرهاو پر کشیدن چلچله ها را ببینی. تو می توانی عاشق باشی و هر صبح خروس خوان دنیارا با ترانه ای سبز بیدار کنی . تو می توانی آغوش خود را به...
-
هفت نصیحت مولانا
سهشنبه 31 مرداد 1385 19:33
گشاده دست باش، جاری باش، کمک کن مثل رود باشفقت و مهربان باش مثل خورشید اگرکسی اشتباه کردآن رابه پوشان مثل شب وقتی عصبانی شدی خاموش باش مثل مرگ متواضع باش و کبر نداشته باش مثل خاک بخشش و عفو داشته باش مثل دریا اگرمی خواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش مثل آینه...