گر چه رفتی ز برم حسرت روی تو دارم در این خانه به امید تو باز است هنوز دل نفرین شده ی ماست،که تنهاست هنوز روی سر دریه خونه،گلای یاس بهاری یادته ازم گرفتی،گفتی واسه یادگاری لای دفترت گذاشتی.اسممو زیرش نوشتی گفتی تا آخر عمرت،اونا رو نگه میداری عمریه رو سردریمون،گلای یاس میاد و میره اما هیچ کی تو دل ما،جا تو هیچ وقت نمیگیره روزای رفته رو امروز،همه رو مرور می کردم ازتوی اون کوچه بازم دوباره عبور می کردم انگاری دل دیگه رفته ،توی اون کوچه کسی نیست رو گلای یاس خونه،دیگه اون عطر قبلی نیست بگو تواین همه سالها،مثل من کسی رو دیدی ؟ به کسی عاشقتر از من،یه جای دنیا رسیدی ؟ منوکوچه چشم به راتیم،ما هنوزهم بازی هاتیم هر جای دنیا که باشی،توی هر روزیا باهاتیم
سلام گرامی قشنگ گفتی درجمله ایی که نوشتی- ومن اینطورجواب نوشته شمارومیدم / تکیه ای از نور با وجود ما امیخته شده است و این اوست که ناله سر می دهد.
نی سازی است که با لب معشوق دمساز است. انسان مانند نی است و چون با لب یار معشوق است انچه که می نوازد اوایی است که او در آن گذاشته است.
نی میان تهی و تهی است. و از انباشت درون خالی است پس یار می تواند در ان صدایی را بنوازد.
پس نی نیز مانند انسان است می تواند سرنوشت جدایی داشته باشد. نی هم می تواند از ان جدایی ها شکوه و ناله کند. نی یک یار ریشه ای است و انچه می نوازد ریشه در وصل دارد.
بشنو از نی چون حکایت می کند ، از جدایی ها شکایت می کند .
دلم آشفته آن مایه ناز است هنوز مرغ پر سوخته در پنجه باز است هنوز جان به لب امد و لب بر لب جانان رسید دل به جان آمد و اوبر سر ناز است هنوز همه خفتند به غیر از من و پروانه و شمع قصه ما دو سر دیوانه دراز است هنوز گرچه رفتی ز دلم حسرت روی تو نرفت در این خانه به امید تو باز است هنوز
عید سعید فطر بر شما دوست عزیز و تمامی روزه داران مبارک
عید رمضــــــان آمد و ماه رمضان رفت
صد شوق که این آمد و صد حیف که آن رفت
چتر ؟؟ مطمئنی؟
هیچ وقت تو عمرم زیر چتر نرفتم! به دیوانگی ایمانی است؟
عالیه
nazre lotfe shomas khanoom
گر چه رفتی ز برم
حسرت روی تو دارم
در این خانه به امید تو باز است هنوز
دل نفرین شده ی ماست،که تنهاست هنوز
روی سر دریه خونه،گلای یاس بهاری
یادته ازم گرفتی،گفتی واسه یادگاری
لای دفترت گذاشتی.اسممو زیرش نوشتی
گفتی تا آخر عمرت،اونا رو نگه میداری
عمریه رو سردریمون،گلای یاس میاد و میره
اما هیچ کی تو دل ما،جا تو هیچ وقت نمیگیره
روزای رفته رو امروز،همه رو مرور می کردم
ازتوی اون کوچه بازم دوباره عبور می کردم
انگاری دل دیگه رفته ،توی اون کوچه کسی نیست
رو گلای یاس خونه،دیگه اون عطر قبلی نیست
بگو تواین همه سالها،مثل من کسی رو دیدی ؟
به کسی عاشقتر از من،یه جای دنیا رسیدی ؟
منوکوچه چشم به راتیم،ما هنوزهم بازی هاتیم
هر جای دنیا که باشی،توی هر روزیا باهاتیم
سلام گرامی
قشنگ گفتی درجمله ایی که نوشتی- ومن اینطورجواب نوشته شمارومیدم /
تکیه ای از نور با وجود ما امیخته شده است و این اوست که ناله سر می دهد.
نی سازی است که با لب معشوق دمساز است. انسان مانند نی است و چون با لب یار معشوق است انچه که می نوازد اوایی است که او در آن گذاشته است.
نی میان تهی و تهی است. و از انباشت درون خالی است پس یار می تواند در ان صدایی را بنوازد.
پس نی نیز مانند انسان است می تواند سرنوشت جدایی داشته باشد. نی هم می تواند از ان جدایی ها شکوه و ناله کند. نی یک یار ریشه ای است و انچه می نوازد ریشه در وصل دارد.
بشنو از نی چون حکایت می کند ، از جدایی ها شکایت می کند .
درپناه حق باشی/
دلم آشفته آن مایه ناز است هنوز
مرغ پر سوخته در پنجه باز است هنوز
جان به لب امد و لب بر لب جانان رسید
دل به جان آمد و اوبر سر ناز است هنوز
همه خفتند به غیر از من و پروانه و شمع
قصه ما دو سر دیوانه دراز است هنوز
گرچه رفتی ز دلم حسرت روی تو نرفت
در این خانه به امید تو باز است هنوز
ایمان ؟
به چی ؟
باران ؟
خدا ؟
اونهایی که چتر نمی برن به چی ایمان ندارن به خدا؟به خودشون؟شایدم چتر ندارن...
بهش فکر کن اگه بتونی البته:(
D..D
به تو گفتم قبل رفتنت اگه نباشی یک روز
میمیرم
از پا میوفتم
به نو گفتم خودمو می کشمو
پر میزنم تو آسمونا
بگو گفتم یا نگفتم
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات
چشاتم تنهام گذاشتن
حالا من موندم و اشک و بغض و آه و عکس پاره ی تو و من
بگو گفتم یا نگفتم
مگه بهت نگفته بودم
بی تو روزگار من تیره و تاره
حالا یادگار من بعد سفر کردن تو طناب داره
دیگه جون نداره دستام
آخره قصه رسیده
عطر تو مثل نفس بود
واسه این نفس بریده