یادی از روز عرفه- نهم ذیحجه و شور زمزمه های عاشقانه و اشکهای گرم حجاج، در عرفات
کسی که بود شکافندهی تمام علوم | |
هزار حیف که از زهر کینه شد مسموم |
|
سر تو باد سلامت ایا رسول الله | |
وصّی پنجم تو کشته شد، ولی مظلوم |
|
گهی به زخم زبان قلب حضرتش خستند | |
گهی به خانهاش از کینه خصم برد هجوم |
|
بسان مادر و آباء رنج دیدهی خویش | |
همیشه بود ز حقّ و حقوق خود محروم |
|
به غربت علی و خاندان او سوگند | |
امام ما ز جهان رفت با دلی مغموم |
|
هماره قصه مظلومیاش به خاک بقیع | |
بود ز غربت قبرش برای ما معلوم |
|
ز دردهای نهانی که بود در دل او | |
کسی نداشت خبر غیر خالق قیّوم |
|
حیات او همه با درد و رنج و غصه گذشت | |
که بود ظلم به اولاد مصطفی مرسوم |
|
نه طاقت است زبان را به وصف غمهایش | |
نه قدرت است قلم را که تا کند مرقوم |
|
بگو به امت اسلام، این سخن (میثم) | |
به مرگ حضرت باقر یتیم گشت علوم |
|
"غلامرضا سازگار" |
قلب با همه پاکی وصداقتش محکوم به دوست داشتن
وچه محکومیتی شیرین تر و دلپذیر تر ازاین است؟
اما ای کاش همه این محکومیتهای زیبا را می پذیرفتند.
ای کاش...؟
نه از خاکم
نه از بادم
نه در بندم
نه آزادم
نه من لیلاترین مجنون
نه شیرینم
نه فرهادم
نه از آتش
نه از برگم
نه از کوهم
نه از سنگم
فقط مثل تو مسکینم ، فقط مثل تو دلتنگم